گفتم از دیده چـو دورش سازام
بی گـــــــمان زودتر از دل برود
مــــرگ باید کـــه مـــــرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود
فروغ
گرچه سکوت بلند ترین فریاد عالم است ،
ولی گوشم دیگر طاقت فریاد های تو را ندارد.
کمی با من حرف بزن....!!!
روح ام می لرزد از سکوت ات و باز هم تلاش من تیری بود به سنگ...!!
می رسد روزی که آیا مست نوای ات بلند فریاد زنم :
زهی عشق ، زهی عشق.....
۸۶/۶/۱۳
چرا کیمیاگر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من به این اسم خیلی علاقه دارم
شاید اون تلاشت رو ندیده باشه صدات رو نشنیده باشه....
آنروز که نالهء درد آشنای تو
دعای سحرم شد
آنروز که خطوط چهره ات
نگار گر تابلوی زندگیم شد
آنروز که چشمهای کم فروغت
راهنمای کشتی طوفان زده ام در شب ظلمانی شد
آنروز که سردی دستت
گرمی وجودم شد
آنروز که خیالت
رویای شبانه ام شد
و آنروز که احساس وجودت
وجود بی وجودم شد
رسالت نوشتن بر من وحی شد
می نویسم
و تنها از برای تو می نویسم
سلام ...
خدا حافظ ...
چیز تازه اگر یافتید بر این دو اضافه کنید !
.......
چطوری رفیق ؟ ...بابا یه حالی نمی پرسی ..
هرجا هستی موفق باشی
التماس دعا
یا علی