زیر این گنبد نیلی زیر این چرخ کبود
توی یک صحرای دور یه برج پیر و کهنه بود
یه روزی زیر حجوم وحشی بارون و باد
از افق کبوتری تا برج کهنه پر گشود
برج تنها سر پناه خستگی شد مهربونی مرهم شکستگی شد
اما این حادثه ی برج و کبوتر قصه ی فاجعه ی دلبستگی شد
اول قصه مون و تو می دونی تو می دونستی من نمی تونم برم
تو می تونی تو می تونستی....
باد و بارون که تموم شد اون پرنده پر کشید
الماس و اشتیاق و ته چشم برج ندید
عمر بارون عمر خوشبختی برج کهنه بود بعد از اون حتی
توی خواب هم اون پرنده رو ندید.....
ای پرنده ی من ای مسافر من، من همون پوسیده ی تنها نشینم
هجرت تو هرچی بود معراج تو بود اما من اسیر مرداب زمینم
راز پرواز فقط تو می دونی تو می دونستی
من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
آخر قصه مون و تو می دونی تو می تونستی
من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
شعر واقعآ زیبایی بود و من خیلی بهم حال داد ، یکی از
آهنگ های ابی بود و وقتی شنیدم واقعآ حال کردم....
خدایا تا کی باید این داستان ها ادامه داشته باشه و این دلسوختگی ها
باشه و کبوتر ها التماس و اشتیاق و ته چشم برج ها نبینن....!!!؟
من این اهنگو خیلی دوست دارم م م مم ...
واقعا زیباست .... اتفاقا دیروز بود به فکرش بودم ..اما خودم ندارم ...
سلام
چه قشنگ و دردناک!
نمی دونم چرا اینجوریه؟ چرا فقط خودمون مهمیم؟ چرا نمی خواهیم همیشه با هم باشیم؟ چرا نمی خواهیم بهترین زندگی رو داشته باشیم؟ چرا نمیذاریم؟ چقد بده :(
موفق باشین.
بعد از عمری سلام یه مدتی نشد که بهت سر بزنم .خونه ی جدید مبارک با قبلی ها که خیلی فرق داره ولی بازم مطمئنن خودمونیه ..هنوز چند تا پست قبلی تو نخوندم ولی حتما می خونم .این شعر هم انتخاب خوبی بود ...واقعا که تو درگیری رویاها با واقعیت چه ارزوها که پر پر نمی شن ...
سلاممممم..این آهنگ ابی رو نشنیده بودم ولی خیلی قشنگ بود؛کلا آهنگ های ابی یه چیز دیگست!!
(میدونی که؟؟!!:من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی)
عکس هم زیبا بود
جاری باشی مثل این پاییز
سلام عزیزم به وبت سر زدم واقعا محشره وخیلی خیلی زیبا و جذاب و تک بود خیلی خوشم اومد خوشحال میشم به منم سر بزنی منتظر حضور پر مهرتون هستم بای بای عزیزم[گل]
ی دنیا خاطرست